loading...

کوچ

بازدید : 205
چهارشنبه 23 ارديبهشت 1399 زمان : 16:33

بازدید : 253
يکشنبه 20 ارديبهشت 1399 زمان : 14:24

واسم ناراحت‌کننده است وقتی می‌بینم برای خیلی‌ها حقوق انسانی مثل یک کیکه که قراره بین زن‌ها و مردها تقسیم بشه و بیش‌تر شدن سهم یکی به معنی کم شدن سهم دیگریه. مثلا هیچ وقت نفهمیدم چرا وقتی زن‌ها حقوق انسانیشون را مطالبه می‌کنند مردهایی هستند که احساس خطر می‌کنند و فکر می‌کنند برای مقابله به مثل باید از ظلم‌هایی که برشون رفته بگن و معمولا اولین چیزی که یادشون میاد "سربازی"ه. از نظر من هم سربازی یک ظلم آشکاره اما اونی که باید علیه‌اش قیام کرد مردسالاریه، نه زن‌ها!

قرص خواب آور گیاهی والی فلور
بازدید : 348
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 11:23

چند سال پیش با یکی از دوستانم که شهر دیگه‌ای زندگی می‌کرد برنامه کتاب‌خونی داشتم. یک کتاب انتخاب می‌کردیم، زمانی برای خوندنش تعیین می‌کردیم و بعد با ایمیل (اون سال‌ها هنوز خبری از اپ‌های پیام‌رسان نبود) دربارش با هم تبادل نظر می‌کردیم. یکی از اون کتاب‌ها «زناشویی و اخلاق» برتراند راسل بود. الان دیگه حاضر نیستم وقتم را برای خوندن کتاب‌های راسل بگذارم. به نظرم محتوای کتابش به کار همون گزیده‌گویی‌های اینستاگرامی‌و پیام‌های تلگرامی‌می‌خوره، اما خب مگه نصف عمر ما این روزها تو همین صفحات و محیط‌ها نمی‌گذره؟ شاید هنر راسل دقیقا همینه که حرف‌هایش به کار زندگی روزمره‌ی مردم کوچه و بازار میاد.

من دانشجوی تمام‌وقت نیستم.
بازدید : 194
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 2:23

تو کتابی که داشتم می‌خوندم به یک آیه از تورات برخوردم. کتاب‌مقدس دم دستم نبود، گوگل کردم ببینم کل داستان چی بوده. می‌دونستم از جست‌وجوی فارسی چیزی دست‌گیرم نمیشه، انگلیسی گوگل کردم و با شگفتی تمام دیدم سایت‌های انگلیسی زبان متن عهدین هم فیلتره.

رمزدار 8/ همون رمز قبلی
بازدید : 363
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 2:23

دهه‌ی 1340 میلادی اروپا، علاوه بر بی‌نظمی‌های سیاسی و اجتماعی، گرفتار «مرگ سیاه» شد. طاعون جمعیت بزرگی از اروپا را تو مدت زمان کوتاهی به کام مرگ کشید. همین اتفاق اضطراب عمیق و عظیم دینی را هم به همه‌ی مشکلات قبلی اضافه کرد. خیلی از اروپاییان تصور ‌کردند طاعون مجازاتی از طرف خداست و نگران بقا و رستگاریشون شدند. چهره‌ی دینداری بعضی‌ها تغییر کرد و کلا ایمانشون دچار تب و تاب شد. نهضت‌های دینی جدیدی هم مطابق حال و هوای اون زمانه پدید اومدند که موفق شدند عده‌ای را هم به خودشون جذب کنند. مثلا گروهی که شهر به شهر می‌رفتند و مردم را از داستان‌های آخرالزمانی می‌ترسوندند. نتیجه‌ی این ترس و اضطراب همه‌گیر برای بعضی شکل گرفتن نوعی رابطه‌ی عمیق شخصی با خدا بود. بعضی‌ها هم دست از دینی که بهش پایبند بودند کشیدند، چون دیگه جوابگوی نیازهاشون و التیامی‌بر دردهای نوظهورشون نبود.

رمزدار 8/ همون رمز قبلی
بازدید : 169
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 6:48

این روزها می‌دونی به چی خیلی فکر می‌کنم؟ به «ما در جنگ» و به اونایی که دنبال انتقام سخت‌اند. منظورم امثال اون خانومی‌که دم از زندگی سلحشورانه می‌زنند و معلوم میشه نفسشون از جای گرم بلند میشه و خودشون زندگی به اصطلاح لاکچری دارند نیست. منظورم اوناییه که واقعا خالص و جان بر کف‌اند. دلم می‌خواد بهشون بگم ببین! این وضع ماست. اخبار صدا و سیما و گزارش‌های غیرمسئولانه مسئولان را فراموش کن. اخبار درست را از پرستارهای بیمارستان‌های (شاید) قرنطینه شده‌ی شهرستان‌ها بپرس. این همه کسب و کار تعطیل شده را ببین و مردمی‌که تو مخارجشون مونده بودن و امیدشون به بازار شب عید بود و خیلی مشکلات دیگه که ما نمی‌بینیم.

پاورپوینت بهداشت روانی کودکان استثنایی.
بازدید : 199
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 22:22

من شاید برخلاف اکثر آدم‌ها بعد یک سنی که نمی‌دونم دقیقا چه سنی بوده تا الان که اینو می‌نویسم همیشه احساس کردم بدهکار روزگارم. یادم نمیاد آخرین باری را که درباره‌ی شرایط خودم پرسیده باشم "چرا"، مگر اینکه مخاطبش خودم بوده باشم. یعنی علت هر بلایی را هم که سرم اومده تو خودم جست‌و جو کردم. البته تا دلت بخواد به خاطر رنج‌های معصومانه‌ی آدم‌ها لگد زدم زیر بساط روزگار و شاکی شدم. اصلا احتمالا علت این حس دِینم به دنیا همین بوده که می‌دونم من هم می‌تونستم هیچ کدوم از این‌هایی که الان دارم را نداشته باشم، مثل خیلی‌های دیگه. شاید هم این حس دِین را در واقع به آدم‌هایی دارم که تو این تقسیم و سهمیه‌بندی ناعادلانه بهشون خیلی کمتر از من رسیده. اصلا همین واژه‌ی «بخت» از «بخش» میاد، در عربی هم قسمت، یعنی سهمت از لذت، رنج، خنده، گریه، خانواده‌ی خوب، بیماری و ... سهمی‌که در داشتن یا نداشتنش نقشی نداشتی.

دانلود سیو بازی Borderlands 3
بازدید : 358
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 22:22

من آبان 98 به خیابان نیامدم و با هم‌وطنانم که کارد به استخوانشان رسیده و دارند زیر فشار اقتصادی له می‌شوند همراه نشدم. به چندین دلیل و مهم‌ترینش اینکه ترسیدم. آمادگی این که به سرم شلیک کنند و بمیرم نداشتم، هنوز هم ندارم. آمادگی این که به پایم شلیک کنند و بعد از بیمارستان ببرندم بازداشت و شکنجه‌ام کنند را هم ندارم. حتی آمادگی این که با باتوم بزنند توی سرم را هم ندارم. ده سال پیش وقتی جوان‌تر و جسورتر بودم تو تجمعات شرکت می‌کردم و می‌دونم شنیدن کی بود مانند دیدن. می‌دونم تصویری که گزارش‌های صدا و سیما از همچین اتفاقاتی ارائه می‌دهند سراسر دروغه و واقعیت چقدر دردناک، غیرقابل باور و غیرانسانیه. و اون‌هایی که واکنش حاکمیت را توجیه می‌کنند یا واقعیت را می‌دانند و از انسانیت خیلی دوراند یا از چیزی که نمی‌شناسند دفاع می‌کنند.

دانلود سیو بازی Borderlands 3

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 22
  • بازدید کننده امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 408
  • بازدید سال : 2304
  • بازدید کلی : 7272
  • کدهای اختصاصی